آخش...

*آشنایی زیباست بیا همیشه آشنا بمانیم*

فقط یه مطلب ساده:
با کسی که میتونی باهاش زندگی کنی زندگی نکن.با کسی زندگی
کن که بدون اون نمیتونی زندگی کنی.
آخش حرف دلم رو زدم...

کسی هست که کنار تو نشسته...

*هر خداحافظی میتونه آخرین خداحافظی باشه پس بهتره قشنگ خداحافظی کنیم*

این رو همیشه به خودم میگم!هر دفعه که ازش جدا میشم از خودم میپرسم:
ـــ آیا دوباره میبینمش؟آیا بازم این نگاهها آشنا و دوست داشتنی میمونه؟
میدونی؟یه چیزی هست که به تمام این سوالات و چیزای شبیه به اینا پاسخ +میده.
نمیدونم اون یه چیز امیده؟عشقه؟اعتماد و اطمینانه؟ایمانه؟یا چیز دیگه؟اما هر چی که
هست قشنگه.خوشبختی رو نمیتونی ببینی..جون خوشبختی تنها تو دل آدمه.شاید اون
کشاورز پیر یا همون مرد فقیر مزه این واقعیت رو بهتر از اون مرد سرمایه دار چشیده باشه.
قلب آدم مثل قیافه نیست.قیافه ارث آدمه..اما قلب مال خود آدمه.پس نترس از اینکه کس
دیگه ای توش خونه کنه.اگر زیبا نباشی مهم نیست..مهم اینه که به قلبت یاد بدی که
همیشه بینهایت خوب باشه.وقتی رانندگی میکنی تنها به خط سفید جاده نگاه نکن.
یکی هست که کنارت نشسته..نزدیکتر از نزدیک..تو به فکر رسیدنی او به فکره چگونه
رسیدن.تو به فکر سفری او به فکر ماندن.تو میخواهی اسیر باشید هردو در بند یک
احساس او میخواهد آزاد باشید هر دو در صدای زندگی.تو میگویی:آرام..ساکت..مگر
نمیبینی کار دارم؟حواسم پرت میشود..بگذار به جاده بنگرم اما او بنا بر خواسته ات در دل
آرام نامت را نجوا میکند:....کمی هم به من نگاه کن..میدانم مقصد از آن هر دوی
ماست و تو برای خوشبختی و آسایش من در حال راندنی اما مسیری را که تو در آن
.....نامی را فراموش کنی نمیخواهم.
تو هنوز هم میرانی..غافل از نگاههایی که برایت نگرانند..تا هر جا بروی با تو می آیم..
حتی آگر بر من ننگری اما فراموشم مکن...اگر فراموش شوم از نقش دل و یاد
هم خواهم رفت.تو که نمیخواهی بروم؟هان؟..پس نگاه کن کسی هست که کنارت
نشسته..او همسفر توست..وتو همسفراو..دوهمراه..«حالاجاده زیباشد..ببین..»

دوست داشتن خدا...

*عظمت زندگی در علم نیست در عمل است*

تا به حال به این فکر کردی که خدا ممکنه دوست نداشته باشه؟یا اینکه فراموشت کرده
باشه؟ولی آیا تابه حال فکر کردی دوست داشتن خدا چه شکلیه؟پرسشی که هیچکدام
از ما به درستی پاسخ آن را نمیدانیم.همگان دوست داشتن را در چیزهای دیگر میدانن.
اگر پول داشته باشی..سلامت باشی..زندگیت آرام باشد وبدون مشکلات فکر میکنی
که خداوند دوستت دارد.اما اگر هیچکدام اینها نباشد فریاد برمیاوری که خدایا چرا فراموشم
کردهای؟تو دیگر دوستم نداری..میدانم.
تفکر ما در دوقطب:+وــ است.اگر ثروت خوب است پس فقر بد است.اگر سلامتی زیباست
پس بیماری زشتترین است و اگر آرامش خوب است پس ناآرامی غیر قابل تحمل.
به دوران کودکی باز گرد..دوست داشتن به معنای آسمانی.به اسباب بازیهایت چگونه
مینگریستی؟عروسکهای گرانقیمت با آن زرق وبرق ..با اینکه زیباتراز آن عروسک پارچه ای
در دستت بودند اما همیشه پشت ویترین اتاقت جا خوش کرده بودند.میدانی چرا؟چون
دوستشان نداشتی.آنهایی را که دوست داشتی همیشه وسط اتاق بودند..با آنها
حرف میزدی..بازی میکردی..میخندیدی..گریه میکردی.آن عروسکها که بیشتر مورد
استفاده ات بودند بیشتر صدمه میدیدند.این بدان معنا نبود که تو قصد آزارشان را داشته
باشی یا دوستشان نداشته باشی..بلکه برعکس!!!
انسانهایی که همه چیز دارند:ثروت آرامش سلامت و...همان عروسکهای پشت ویترینند
که خدا کنارشان گذاشته..گردوخاک زمان بر آنها مینشیند..زندگی آرام و یکنواخت است.
اما آن عروسکهایی که خدا دوست دارد با آنها بازی کند همیشه وسط اتاق زندگیند.پس این
نشانه بیمهری خدانیست.حال بیندیش..چه زیباست که خدا باما بازی کند.ای کاش که
هیچکداممان آن عروسکهای پشت ویترین نباشیم که در حسرت دستان یک کودت آرزو
میکنند که ایکاش از جنس پارچه بودم و سبکتر.
«تشکری از دوست خوبم ترانه و با آرزوی همیشه در مشکلات پیروز باشید و سربلند»
ــ از خداوند نمیخواهم که مشکلات را از من بگیرد بلکه تمنا میکنم راه حلشان را به من
بیاموزد.دوست داشتن خدا را درک معنوی باید نه درکی دنیوی.سبز بمانید و روشن.