صدای نفسهای خدا ...

* ایمان در اندیشه های توست و در اعماق وجودیتت *

« از دره های مه آلود میگذرم
معبدی پیداست
میروم
شاید گریه بیاموزم! »



گذری بر یک داستان :
روزگاری زاهدی بود که یک سال تمام را روزه برگرفت و بر نیایش پرداخت.
و هر هفته یک بار غذا میخورد. روزی پس از ریاضت کتاب مقدس را همانند
همیشه بر دست گرفت و شروع بر خواندن کرد ...
بر بندی رسید که معنای آن را ندانست .. بر کنده ای نشست و از خدای
 خواست تا که معنای حقیقی آن بند را بر او باز گوید.
ولیکن پاسخی نشنید!!!
بر خود گفت : چه وقت تلف کردنی! این همه از خود گذشتکی کردم ولی
خداوند حتی پاسخم را هم نداد!
بهتر است ازین منطقه بروم و راهبی را بیابم که معنای این بند را ببر من
بیاموزد .. آری باید که ازو کمک گیریم. و سپس برخاست.
در آن لحطه فرشته ای برو ظاهر شد
و بر همان کنده آرام نشست:
ــ
در این  دوازده ماه روزه داشتی و تنها برای این بود که به خود بباورانی
که تو بهتر از دیگرانی!!
و خداوند به انسانی مغرور هرگز پاسخ نخواهد داد. ولیکن وقتی فروتن
شدی و باور داشتی که کسانی از تو نزدیکتر به خدا هم وجود دارند پروردگار
مرا فرستاد تا بر تو بیاموزم آنچه را که میخواهی.
و سپس آنچه را که میخواست بداند بر او گفت.
...........
خداوند همیشه با ما بوده و هست.
از زمانی که اولین هق هق را مقابل دیدگان مادر سر میدهیم
تا أن لحظه که با دنیای خاکیش بدرود میگوییم.
اما این ما هستیم که همیشه یا اورا نمیبینیم و یا باور داریم که دورست!
نمیدانم چرا آنقدر بر خود مغروریم که فراموش میکنیم خدایی هم هست!
یک لحطه خود را ستودن به قیمت از دست رفتن چیزهای زیادی ست.
همانند بید باشیم! عاشق و فروتن.. نه همچون کاج سخت و سرما پسند.
صدای نفسهای خدا را شنیدن
 لیاقتی بس شگرف میخواهد.
لیاقتی که من درین سال در خود ندیدم اما از هرآ نکس که در تنهاییهای
ماه رمضان امسالش با خدای اخلاصی را هست التماس دعا.

«« در لحظات بر اوج رسیدن تارو پود روحتان .. التماسهای سپید یاس  »»
را هم به یاد آورید

روحی با نام سیب ...

* آنچه هستیم و داریم را قدردانی کنیم *



« شمارش دانه هایی که در مغز سیب وجود دارد
کاری ساده است
اما چه کسی میتواند بگوید که چند سیب از یک دانه به عمل میآید »

برگی از زیستن :
برای آفرینش یک زندگی داخواه هیچ محدودیتی وجود ندارد .. آنچه
محدود است عزم راسخ برای به فعلیت درآوردن آن است.
از عمل چرا هراسیدن؟
در دنیا هزاران عمل برای دستان تو .. برای اندیشه ات و برای تکاپویت
وجود دارد .. اگر از هر فرصتی برای پیگیری آمال و آرزوهایت سود بری
دیگر نیازمند ایکاش ها نخواهی بود.
ایکاش هایت میتوانند حقیقی باشند اگر که وجودیتت بخواهد .. تنها او.
تو لیاقتت بیش از چیزی است که در اطرافت موج میزند.
بر زندگی ساده بنگر با وجود تمام پیچیدگیهایش.
نگرش خویش را بر همه چیز و همه کس عوض کن.
فکر نمیکنی که دیگر وقتش رسیده که دگرگونی عظیم بر خود برپا کنی؟

نبین !! نگاه کن!!!
مادر مهربان است .. درخت زیباست .. پرنده رویایی ترین موجود دنیاست
آسمان آبی است .. آتش گرم است .. سیب شگفت انگیزترین راز میوه ها
و تو .. فکر نمیکنی که عظیمترین مخلوقی؟
تا کی فراموشی؟! مگر مقصود زندگی یافتن خویشتن نیست؟
از خویشتن توان رسیدن به خداست .. خویشتنی با نام تو!
آفرینش برای توست .. از ان بهره گیر و در مسیر درست گام بردار.
اگر راه کنونی ات پاک باشد و خالص گذشته ها میسوزند و آینده چه زیبا
قدعلم میکند در مقابل چشمانت.



« تجربه کلمه ایست که انسانها بر خطاهای خویش مینهند »
با تشکر از دو دوست که همیشه برایم پشتیبانی مهربان بوده اند

بزرگ مرد عادی ایران زمین و آرامترین آهنگ شبانه

مخلوقی از جنس الهی ...

* کلمه ها همیشه از تجربیات واقعی چند گام عقب تر ند*

«
هرگاه ذهن انسان به افق تازه ای گسترش یابد
دیگر هرگز به موقعیت اولیه خود بازنخواهد گشت
»



برگی از زیستن :
باورهای ما! آنچه را که شما به راستی باور کنید
در زندگیتان مشاهده خواهید کرد. اگر به شدت به کمبود .. تنگنا و نداری
اعتقاد داشته باشید مدام به آن بیندیشید و آنرا مرکز و محور گفتگوهای
خود قرار دهید .. تنگدستی دست رد به سینه شما نخواهد زد و با کمبودهای
 زیادی در زندگیتان روبرو خواهید شد.
ولیکن اگر به عکس به وفور نعمت و شادمانی اعتقاد داشته باشید و بر اساس
این باورها دست به عمل بزنید ثروت و تندرستی و شادمانی به سراغتان خواهد
آمد و بی شک آنچه را که باور دارید به چشم خواهید دید.
انسانیت هرگز به قالب و جسم ما اطلاق نمیشود.

جوهره هستی ما الهی است و از نیروهای حاکم بر عرصه گیتی تاثیر پذیرفته
است. ما جزیی ازین طیف هستیم و حیات ما در اثر قوانین کهکشانها ادامه
مییابد. باید که راه را یافت .. راه اتصال به وجود درونیمان را.
شما روحی هستید با یک جسم .. نه اینکه جسمی با یک روح.
باید که پاک زیست .. بخشید .. و آرام در دگرگونی حیات شرکت کرد
دنیا نه آنچیزی است که من در خیال دارم و نه آن چیز که تو میپنداری
اما میتوان افسار را بدست گرفت و آنگونه راند که خود میخواهیم نه آن.
به دنبال رویاهایت برو
بدانها خواهی رسید
اگر که خود بخواهی ... تنها خود.


«« انسان مخلوقی الهی است با تجربه های مادی! »»