شب گرم قصه...

   *زیباترین لحظه ها همیشه تو خاطر آدم میمونن   اما اگه تنها باشی هیچ لطفی نداره*
 
«« حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
                                                    کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار 
 غبار غم برود حال خوش شود حافظ
                                                  تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار »»  

 امشب هم اومد...مثل خیلی از شبای دیگه فقط با یه فرق که رو پیشونیش مهر «یلدا» زده شده بود.
 همه ایرانیا امشب رو خوب میشناسن هم خودش رو و قصه عمر درازش رو و هم خاطره قصه های مادربزرگ زیر اون کرسی قدیمی و گرم...
 امشب میتونه شبی باشه مثل تمام شبهای دگر.. یا میتونه شبی باشه متفاوت با دگر شبها.
بعضیا امشب رو یادشون میره و همینطور یادشون میره که یه نفر تمام روز توی اتاق خوشگلش منتظر اومدن یه نفر تا شب نشسته اما آخرشم...
اما بعضیا خیلی خوشبخترن...یهو یکی در میزنه و با یه پاکت انار و آجیل شب یلدا به روت لبخند میزنه . اونوقت برا اینکه دستش سبک بشه جلو میری و قبل از بوسیدن صورتش هندونه دونفری کوچولویی رو از دستاش میگیری.
شاید این یه روند ساده زندگی باشه اما من امشب حاضر بودم تمام انارایی رو که براش دون کرده بودم یکجا بدم اما اون ...
 حالا دیگه ! اینم یه جورشه..
 این خود ما هستیم که باید لحظه ها رو زیبا کنیم..پس اگه یوقتی دیر کرد و وقتی آخر شب اومد تو چشات نگاه کرد و گفت:ــ « آخ یادم رفته بود..امشب چه شبیه» بهش سخت نگیری!
صورتش رو ببوسی و بهش شب بخیر بگی..
بعدش بشینی به ظرف انارت و گلایی رو که براش گرفتی نگاه کنی و یه عالمه برا خودت خوش بگذرونی ! اما آخه مگه تنهایی میشه؟
 میدونی ؟ دلم نیمد بشینم و تنهایی انارای دون کردم رو بخورم..گلش رو گذاشتم تو همون گلدون کریستالی قدیمی..نشستم یه فال حافظ برا خودم گرفتم و یکی برا اون.. بسته آجیلم یه راست گذاشتمش توی گنجه..
 باورت نمیشه اگه بگم با چه عشقی....!
 اصلا ولش کن.
نمیارزه آدم بخواد امشبش رو خراب کنه..مگه چند تا شب یلدا داریم؟
اوووووووواه !
حالا ببینی تا سال دیگه بازم رو این زمین خاکی هستیم و شب یلدای بعدی رو میبینیم؟!
 آرزو میکنم همتون شب خوبی داشته باشید و پاینده بمانید تا سالی دگر.
 برا منم امشب دعا کنید.
لحظه هاتون رو قشنگ کنید و قدرشون رو بدونید.
 شبهایتان پر ز امید باد و پر ز عشق.
کاش میشد که میتونستیم امشب رو برای خیلیای دیگه قشنگ کنیم. اما فقط به فکر خودمون بودیم و خودمون.
                  ««آرزومند به اوج رسیدن آرزوهایتان هستم در این یلدا شب»»

                             
نظرات 25 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:58 ق.ظ http://maah.blogsky.com

سلام.
رفتنی شدم...
فعلا...

بهرام دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:16 ق.ظ http://bahram2536.blogsky.com

سلام
مطالب بسیار قشنگی بود .
اولین بار بود از وب لاگ شما دیدن می کردم طراحیش هم جالب بود.
شادزی

آزاده دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:18 ق.ظ

خیلی ماهی دختر.به خودم افتخار میکنم.الاهی برات بمیرم که امشب اینقده تنها بودی
اما بازم حرف خوبی و بخشش میزنی.
خیلی باحالی.
خوشم اومد.یلدات مبارک.

فرمانروای سرزمین خورشید دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:20 ق.ظ http://landofsun.blogsky.com

سلام بانو

رحم کن بر من مسکین و بفریادم رس
تا بخاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا بگرداند روی
من از آن روز که در بند توام آزادم

این شب یلدا میگن خیلی طولانیه.
تو این شب طولانی هیچ چیزی بهتر از این نیست که نوای دل رو شنید.
دیگه کیف آدم کوک میشه اگر یه شهاب هم بیفته و آرزو کنی و خدا هم ب آرزوت برسونتت.
خیلی سرده ولی از گرمای نوشته هات وجودم گرم میشه.
شاد و پاینده باشی

بهروز وثوق دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:46 ق.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام مثل همیشه زیبا بود

سحر دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:52 ق.ظ

بابا خیلی ناز نوشتی.
گلا رو پس آخر سر بهش ندادی نه؟
اما خیلی ناز شده بودا....بیستو یک شاخه رز قرمز.
به من که نگفتی مال کیه..اما حیف که از دستش رفت
دوست دارم
اون سی دی رو بذار میام پس فردا دنبالش..مسنجرم خرابه

گل یاس دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:00 ق.ظ http://gol-e-yaas.persianblog.com

سلام. من برگشتم با یه دنیا تشکر از لطفت. دیشب هم تنها بودم. تنهای تنها. درست میگی. واقعا لطفی نداره تنها بودن توی این شب. هر سال به همین فکر کردم. اما هر سال هم همین بوده. دیشبم مثل همه شبهای قبل سعی کردم با بی لطف بودن اون شب کنار بیام و دعا کردم هیچکس نتونه بفهمه چه بده....

نگار دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:30 ق.ظ http://neeggaar.blogsky.com

سلام
یاسی جون حتی تو تنهایی هم میشه زیباترین لحظات رو داشت

نی نی دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:34 ق.ظ http://ninikucholo.persianblog.com

چقدر تواین یلدا جای مادر بزرگم خالی بود :(

دیوانه دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:08 ب.ظ http://divane.blogsky.com

این خوده ما هستیم که باید لحظه ها را زیبا کنیم
این جمله قشنگی است .

ابرخاکستری دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:45 ب.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

که اگر اینطور نبود متفاوت نمیشد ، قبول داری ؟!

من منم.......دوستدارت دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:23 ب.ظ

میدونی پرستو هر کاری کردم دیروز بیام دیدنت و برات گل بیارم دلم راضی نشد.گفتم میام دوباره مثه قدیما حالم رو میگیری.اما کاشکی شب یلدات خوب بوده باشه.ماشینم خراب
شده فکر نکنم حالا حالاها بتونم بیام دزدکی دنبالت اما مگه خدا این دوتا پا رو از آدم گرفته؟ تو نمیدونی من کیم.سر کاریم نیست..اذیتت هم نمیکنم.فقط باشه به اون نشون که یه بار یه
چی بهت پروندم برگشتی اومدی با خشم زدی تو گوشم.شاید
تا حالا خیلیا رو اینطوری زده باشی اما اون زدن یه چی دیگه بود.
شاید باورت نشه از اون موقع آدم شدم.چه طوری جرات کردی و اونطوری محکم خوابوندی تو گوشم؟خیلی با شهامتی دختر.
مطلبت عالی بود.پس دیشب رو تنها بودی از بس مغروری.اگه
هیچکی ندونه من میدونم که حاضری تنها باشی و از کسی نخوای پیشت بمونه.این رو از رفتارت گرفتم.من که اهل کامپیوتر و این چیزا نیستم.الانم تو کافی نتم.آی دیتم نمیدونم.
یاس سفید جای قشنگیه.امیدوارم همیشه لبات بخنده.مارم
دعا کن.امیدوارم همیشه تو هم پاینده باشی.
همه اینا که برات نظر میدن دوست دارن ولی تو منه خر رو آدم کردی..ممنونم.همین............خوش باشی با هر کی که دوسش داری.خوشا به حالش.

افشینک دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:15 ب.ظ

بابا ایولا.مرسی.شب یلدا رو با این انارت جشن گرفتم.
باحال بود.خوبه تو لحظه ها رو قشنگ میکنی حتی اگه بد باشن

امیر مسعود دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:07 ب.ظ http://amirmassoud.blogsky.com

سلام سلام صابخونه خان خان!!
شب یلدای تو هم مبارک تا مبارک...
تازه مسابقه من یه کم سعی کنی جوایز کلی تا نفیس هم داره ها!!! باید سعی کنی به جمله اصلی برسی....
ولی انار خوردن هم که اشکالی نداره که!!! من دیشب اینقدر انار خوردم یکی از فامیلامون گفت این شب یلداست این اینجوری میکنه ببین اگه شب خودش بشه چیکار میکنه!!!!!!
بعدشم شب یلدا چون طولانی ترین شب ساله خوابتو خراب نمی کنی که!!!!!!!! هر چی بشینی هم باز وقت داری بخوابی!!!!

مریم دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:14 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

کاش یر و ته همه ی تنهایی ها با گل و انار هم بیاد.حالا هم اومد یاس خانم؟...

ندا دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:37 ب.ظ http://jighbanafsh.blogsky.com

سلام پرستوی عزیز من
خیلی قشنگ بود
امیدوارم که صد سال دیگه عمر کنی به شرط اینکه بدونی از این همه لطفی که خدا در حقت می کنه چه جوری شکرگذار باشی
امیدوارم که شما هم از خدا هر چی بخوای بهت بده
مراقب خودتون باشید
دوست عزیزم دوست دارم
می بوسمت به قول خودت

چلچراغ سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:04 ق.ظ

خیلی خوب بود یاس سفید.
تبریکات منم بپذیر.خوشا به حالش که تو انتظارش کشیدی.

میثم سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.meissam77.blogsky.com

زان لحظه که دیده بررخت واکردم
دل دادم و شعر عشق انشاء کردم
نی، نی غلطم، کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضاء کردم

پریدخت سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 12:31 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام یاسی جون

درسته همیشه زیباترین لحظه ها یادآور زیباترین خاطره هاست او اگر تنها باشی ... اما آنچه هر جدایی رو تحمل پذیر می کنه اندیشه پایان آن جدایی ست ...

همیشه شاد و پیروز باشی .

مصطفی سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.m-farahi.blogsky.com

سلام خانومی
امروز بعد ظهر بيا لينکتو تو وبلاگم ببين
تو هم اگه دلت خواست لينک مارو بزار تو وبلاگت
عکس بالای وبلاگتم نمياد يه کاريش بکن
اين جوری وبلاگت از اينی که است قشنگتر ميشه
بای

فرید بیدم سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 05:45 ب.ظ

وای خیلی عالی بید
خوشا به حالش انار دون وکردی براش؟
حیف که زودی رفت خوابید.
اما خودمونیم قدرت درکت خیلی بالاستها!!!!!!!!
قربونت .
خیلی باحال بید.عکسشم.
از دوست دخترم آدرس اینجا رو گرفتم.بابا ایولا.خدا کنه اونم از شما یاد بگیره.

یگانه سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:39 ب.ظ http://yekiyedoone.blogsky

مثل قصه تو شب بلند یلدا...

آغاز زمستان بر تو متبارک رفیق
آفتابی باشی و همیشه سپید...

مصطفی سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:15 ب.ظ http://www.m-farahi.blogsky.com

سلام لینکتو گزاشتم تو وبلاگم
توهم همین کارو بکن لینک مارو بزار تو وبلاگت

مسیح سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com/

سلام

آخه این رسمشه ؟

پس پینگو واسه چی گذاشتن ؟

دیگه به هیچی نمی شه اطمینان کرد حتی بلاگ رولینگ ...

هی نگاه می کنم ببینم یاس سفید اومده بالای لیست یا نه ...

و یه هو وقتی حوصلم سر می ره و نا امید می شم و میام همون نوشته های قبلیتو دوباره و چند باره بخونم ...

می بینم که ... بابا کلام از پس معرکه هم اون ور تره .

...........

راستش تو کامنت قبلیم اصلا قصد جسارت به اجداد شریف شما رو نداشتم ... منظورم تعارف شابدلزیمی بود ...

اجداد این حقیر عادیم ؛ خیلی عــــــــادی تو غارا و شکاف کوها ساکن بودن تا ...

راستش قبل از خوندن مطلب کامنت گذاشتنو اصلا دوست ندارم .

پس الان دو کلمه بیشتر ننوشتم !!! تا برم بخونم و برگردم .

سربلند بمونی و ایرونی .

شایان.برزیل سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:30 ب.ظ

تیریپت عالیه دختر ایرونی.خوشم اومد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد