* مثال همیشه دوستت دارم .. نه کم ولی بیش چرا *
گاهی اوقات دلم تنگ میشود .. و دلتنگی چه حس عجیبی است !
دلتنگ تو .. دلتنگ تمامی نفسهایت که بوی باران میدهد
دلتنگ تو .. دلتنگ ترنم عجیب سرانگشتانت .. دلتنگ رنگ خوشایند پیراهنت
و شاید دلتنگ تمامی نگاههایی که به کاغذها میکنی!
فنجانی قهوه آماده
من نشسته در کنار تو .. تو ایستاده در کنار من
من دلتنگ تو .. تو دلتنگ تمامی خودت !
گاهی اوقات دلم تنگ میشود
برای رویاهای کودکی .. برای روبانهای سفید رنگ موهایم
برای خانه قدیمی و شاید اینبار برای روزهایی که بر ما گذشت
نه چندان دور ! نه چندان دیر !
گاهی اوقات دلم تنگ میشود
برای لحظه ها .. برای شادیها .. برای سکوت
و شاید اینبار برای دلتنگی هم دلم تنگ میشود !
و من در باریکه زمان دوباره آغازگرم
و تو هنوز کوله بار گندمزار را زمین نگذاشته ای مرد من
گاهی اوقات دلم تنگ میشود
به تنگی روزنه بهشت !
اما هنوز هم همانم
همانی که عاشقانه دوستت دارم
و امروز روز توست ! روز تو ؟!
و اینبار خیریه محک .. کمک به کودکان مبتلا به سرطان
* و امروز این تو هستی که دنیای دیگری را خواهی ساخت *
رؤیا فاصله را نمی شناسد ؛ بعد ندارد ؛ مرز ندارد