* باز هم قلبی به پایم افتاد ... *
فردا اگر زراه نمیآمد
من تا ابد کنار
تو میماندم
من تا ابد ترانه ی عشقم را
در آقتاب عشق
تو میخواندم
در پشت شیشه های اتاق
تو
آن شب نگاه سرد سیاهی داشت
دالان دیدگان
تو در ظلمت
گویی به عمق روح تو راهی داشت
لغزیده بود در مه آیینه
تصویر
ما شکسته و بی آهنگ
موی
من رنگ ساقه گندم بود
موهای
تو خمیده و قیری رنگ
رازی درون سینه
من میسوخت
میخواستم که با
تو سخن گوید
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه بوته هیچ نمیروید
زآنجا نگاه خسته
من پر زد
آشفته گرد پیکر
من چرخید
در چارچوب قاب طلایی رنگ چشم
تو بر غم من خندید
دیدم اتاق درهم و مغشوش است
در پای
من کتاب تو افتاده
سنجاقهای گیسوی
من آنجا بر روی تخت
تو افتاده
بار دگر نگاه پریشانم
برگشت لال و خسته به سوی
تو
میخواستم که با
تو سخن گوید
اما خموش ماند بروی
تو
آنگاه ستارگان سپید اشک
سوسو زدند در شب مژگانم
دیدم که دستان
تو چون ابری
آمد به سوی صورت حیرانم
دیدم که بال گرم نفسهایت
ساییده شد بر گردن سرد
من
گویی نسیم گمشده ای پیچید
در بوته های وحشی درد
من
بردم ز یاد اندوه فردا را
گفتم: «سفر» فسانه ی تلخی بود
ناگه برروی زندگی ام گسترد
آن لحظه طلایی عطر آلود را
آن شب من از لبان
تو نوشیدم
آوازهای شاد طبیعت را
آن شب به کام عشق
من افشاندی
ز آن بوسه قطره ابدیت را ...

هواپیمای ایران ایر ...
پرواز ۴۲۳ تهران به مقصد اهواز هم اکنون از فرودگاه تهران برخاست
.......................................................................................
پرواز ۴۱۰ اهواز به مقصد تهران هم اکنون به فرودگاه مهرآباد نشست
همه چیز مثل یه خواب گذشت ... خوابی که خواب نبود واقعیت بود
واقعیتی که تمام ابعادش حقیقی بود و دوست داشتنی... لحظه ها
وثانیه هایی که
بوی نفسهای تو رو گرفتندو رنگ لبخندهای من رو
امروز روز سختی بود برام!
روز بی تو بودن بعد از
روزهای باتو بودن
هرلحظه منتظربودم که از در بیای تو بهم لبخند بزنی و آروم درگوشم
بگی
دوستت دارم. برام یه فنجون چایی بریزی و فوتش کنی تا که
یه وقت لبای سردم رو نسوزونه ... بعدش بشینی جک بگی و حرف
بزنی و برام انار دونه کنی . « از پذیرایی این چند روزت مچکرم»
من که نرفته دلم برات تنگ شده بودحالا دیگه بفهم که چه حالی
دارم ...
همه چیز بوی تورو میده ... تمام لباسام.. لبخندام و حتی
دلواپسیهام ..
رو تمام بودنم نگاه تو حکاکی شده..تو تمام گوشه
و کنار سرانگشتام
صدای نفسهای تو پیچیده شده...
اگه بگم دوست دارم شاید دروغ گفته باشم !!!
امابه تمام اشکامون پشت اون شیشه ها
قسم تا جون دارم کنارتم
دیگه دستت صدای
قلبم رو حقظه و دست من نوای عشق تو رو...
نمیدونم کی پشت من آب ریختش؟ اما بدون آبی که ریخته شد
زمین برای هردومون بود... منتظرت میمونم تا که بیای کنارم .. نگام
کنی .. صدام کنی ..
یه دنیا عشق فدام کنی ...
«
بازم میگم دوست دارم قد خدای آسمون »
* با تشکر از تمامی دوستانی که در این راه همراهم بودند. پرستو*