*تقدیرم هرچه باشد درآغوشش میکشم...توهم اینچنین باش*
گلهای باغ را دسته دسته چیدم
آنقدر زیبا که حتی خودشان هم به خودشان حسودیشان میشد
یاسهای وحشی رادرلابلای سنگفرش جاده ای ریختم
که اومیخواهد امشب ازآن بگذرد یک رهگذر اما...
تنها صدای آب گواه احساس من بود و بس
وشاید آن پرنده تنها بر روی تک شاخه درخت گیلاس
اگر بدانی که باچه عشق جاده را آب وجارو کردم
وبا چه امید به انتظارت نشستم...
حال من مانده ام وجاده ای پراز گلهای یاس!
ودسته ای ازگلهای وحشی بردست شایدکه درانتخاب گل اشتباه کرده ام ؟
شایدکه اویاس دوست ندارد نمی دانم!
آیا او خواهد آمد؟ امشب؟ نمیدانم!
زمین نفس میکشد چیزی به صبح نمانده
من به انتظار مینشینم تابیاید حتی اگر گلهای دستم سردوپژمرده شوند
حتی اگر بغضه خاموش تنهاییم در گلویم بشکند
وحتی آگر تا ابد منتظر بمانم میفهمی تا ابد!
چرا که میدانم خواهد آمد ردپای قدیمیش هنوز پا نخورده باقی مانده
نگاهش را بر روی چشمانم حس میکنم
جای بوسه اش را بر دست قاب گرفته ام می آید...
و خواهد ماند تا شبی دیگر شبی دیگر؟
گویی باورم شده است که امشب هم نمی آید...
وای کاش میدانست که چقدر تنهایم! که چقدر انتظار سخت است!
که چقدر سکوت حرفها دارد!
شاید این من هستم که هنوز نمیدانم معنای دوست داشتن را
دارد می آید بویش راحس میکنم صدای نفسهایش...خیال
جاده به من میخندد چرا؟ نمیدانم!
شاید امشب شبی دیگر است که من تصور میکنم همان دیشب است
ای کاش که زودتر بیاید
نمیدانم تاکی میتوانم به تپیدن وادارش کنم؟
خواهد آمد...
اگر یاس دوست داشته باشد می آید
ولی آیا او دوست دارد یاس را؟ درخت گیلاس را؟ آب را؟و آن پرنده تنها را؟
اگر هیچ کدام راهم نخواهد می آید
چراکه میدانم هنوز دوستم دارد..........هنوز!
خواهم آمد ...
در رگها نور خواهم ریخت
و صدا درخواهم داد : ای سبدهاتان پر خواب
سیب آوردم ، سیب سرخ خورشید !
... گل یاسی به گدا خواهم داد
هرچه دشنام از لبها خواهم چید
هرچه دیوار از جا خواهم برکند ...
من گره خواهم زد ، چشمها را با خورشید ،
دلها را با عشق ، سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد ...
سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
آشتی خواهم داد ، آشنا خواهم کرد ، راه خواهم رفت ، نور خواهم خورد ، دوست خواهم داشت ...
( از آشنایی با تو خوشحالم
موفق باشی ... )
خیلی زیبا بود پرستو جونم
خیلی
راستی تو هم بودی و همه
همه به این بالماسکه ها دعوت می شن...
بارها و بارها در طول زندگیشون
خیلی دوستت دارم پرستو جونم
سلام !
معاشقه ی قشنگی بود!
یعنی به عبارتی عالی بود.
موفق باشی
صدر
سلام
خیلی قشنگ بود (:
موفق باشی ...
سلام من هراز گاهی بهت سر میزنم ولی چون مطالبت زیباست نمیخوام سرسری بخونم آفلاین می خوندم برای همین تا حالا نشد که کامنت برات بذارم. اما این دفعه دیگه واجب شد چرا که هر دیدی یک بازدید داره.
موفق باشی
salam mesle hamesh kob va bedone eyb movafagh bashe va peroz m.l az japan
سلام پرستوی عزیز
نمیدانم طبع شعر من کور شده یا ....
نه . آنقدر زیبا بود که هر چه میگفتم نازیبایش میکرد
شاد باشی
تابعد
مخالط همه کس باش تا بخندی خوش
نـه پایبند یـکـی کـــز غمش بگریی زار
اومدم بگم که :
دوست خوبم , صبح بخیر
شلام کشولوی ناز
کیتا جون خیلی وقته ندیمت خیلی دلم تنگ برات
شاید تو فقط یه صحنه رو قاب گرفتی ولی من....
قابل تحسین هست این حسی که برای نوشتن داری
ارزومند این هستم که همیشه منتظر باشی احتیاج به گل یاس اب جارو نیست اگه اومدنی باشم حتما ......
آ رزومند توفیق آرزوهایت
شازده خانوم
همه جا
همه جا
سخن از امدن است...
پس کجایند
ان
مسافران؟
ها؟
سلام
من وب شما رو از دوستان گرفتم
واقعاعالی مینویسی.بهت تبریک میگم...به قول معروف باید کم کم دست مارو هم بگیری
ادامه بده چند نفر دیگه هم خواهان مطالب جدیدتونن
موفق باشی و خوشبخت
همه ما دوست داریم منظور اینه که یاس سفید رو دوست داریم
و سرزمینش آدم احساس امنیت میکنه
سلام بلاگ قشنگیه اولین باره میام ولی شعر خوبی بود.
عکسشم باحاله
سلام به روی ماهت
ما که ندیدیمت اما خوش به حال اونکه دیده باید چشاش رو قاب بگیره
عالی بود
راستی ساشا این کیتا کیه؟ حتما خیلی دوسش داری نه؟
خوب بود
خوب بود دوست من