شناخت ...

* حقیقت این است *

که تو آن چیزی که میگویی نیستی

بلکه تنها آن کاری که میکنی تورا تعریف میکند

حرفی از ناگفته ها :

از قدیم گفتن هرکه بامش بیش ... برفش بیشتر

یعنی هر چیزی یا هر کسی که باشی به اندازه همون تو زندگی

مسوولیت داری .. یعنی تو مسوولی .. چه دربرابر خودت وچه در

برابر قانون زندگی. تو زندگی نقطه های کور زیاده .. بیراهه و کجراهه

هم زیاده. اگه یه مسافر شناختی از راه و راهدار نداشته باشه فکر

میکنم نتونه تا انتها ادامه بده.

و شناخت اصل بقاست.

تا حالا به چشمات تو آیینه نگاه کردی؟ از اون نگاهای عمیق که ببینی

واقعا رنگ چشمات چه رنگیه؟ تا حالا شده با سرانگشتات مسیر عبور

رگ رو تو دستات دنبال کنی؟ تا حالا شده خطوط کف دستت رو اونطور

که هستن لمس کنی؟ اصلا تا حالا شده به خودت فکر کنی؟

نه از اون فکرا که امروز چی کار کنم؟ کجا برم؟ ... از اون فکرا که واقعا

کی هستم؟ امروز صبح هم فرصت زندگی بهم داده شده .. چرا؟ آیا باید

کاری کنم که باید بکنم؟ که اونی که اون بالاست منتظره انجام بدم؟ آیا

برا همینه که هنوز مسوولیتم تو این دنیا تموم نشده؟ نمیدونم!

روزهامون داره میگذره بی آنکه معنای واقعیش

 رو درک کرده باشیم

شاید دلم بخواد یه طور دیگه شناخت رو معنی کنم .. یه طوری که تا

حالا تو زندگی دنبالش نرفتم .. از گام اول!

شناخت چند بخشه؟ صداهاش رو بکش ... ش ش ن ا ...!

« ادامه هر چیز زیباست »

این باور من است 

نظرات 50 + ارسال نظر
*پرنسس* شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

سلام
یه سلام که بوی برف میده و باور


براتون زیباترین زمستون سفید رو آرزو میکنم

از تمامی مهربونیهاتون ممنونم

سپاس یاسها رو بپذیرید

مریم شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:22 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

یادته شازده کوچولو می گفت:کسی که گلی داره در برابر گلش مسووله؟
پای گلهای زیادی می نشینم.در کنار تمام دردها و خنده ها و اشکها..زندگی میان دلم جوانه می زند!

شهاب شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:37 ب.ظ http://binafasi.blogsky.com

متن پلیین رو کامل نخوندم پس نظر نمی دم ولی در مورد بالایی: حرف تو درسته ولی به نظر من آدما اون چیزی هستن که فکر می کنن! و فکر هست که عمل رو میسازه...

تنهاترین عاشق تنها شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:47 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام به شما که زیبا می نویسید
تو همین نزدیکی شما یه میخونه هست که واسه اومدن تک تک شماها لحظه شماری می کنه پس زیاد منتظرش نذارین ......
منتظر قدوم مبارکتون هستم
میخونه ی حضرت عشق همیشه از شما پذیرایی می کنه الیته میوه ی پذیراییش چیزی نیست جز......عشق....
منتظرتون هستم
در پایان این شعر زیبا را به شما تقدیم می کنم تا آغازی باشد برای آمدن شما به میخونه ی حضرت عشق.....
فعلا...


به نام او که تورا آفرید ...
تقدیم به تو که هرگز نیافتمت
به دنبالت می گردم ای گمشده ی روزها و شبهای من ... کجایی ؟ نیستی ؟ کاش بودی تا سر بر شانه ات می گذاشتم ... تا میگریستم ...
ز دست این دنیای بی وفا که مرا اینگونه کرد ... اری ... کاش می یافتمت ... کاش چشمانم را می بستم و می گشودم و تو را احساس می کردم عزیز دل ...
باشد نیستی ...
هر جا هستی خوش باشی ... تنها نفس بکش چون من با تنفس تو زنده ام ... ای تنهاترین گمشده ام ...
نگو بار گران بودیمو رفتیم
نگو نا مهربان بودیمو رفتیم
اخه اینها دلیل محکمی نیست
بگو با دیگران بودیمو رفتیم
به قول شما عزیز ... واسم دعا کنید زیاد

آزیتا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:54 ب.ظ http://azi.blogsky.com

سلام دوست قدیمی
نمیدونم شاید هم تو درست میگی...

دیانا شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:34 ب.ظ http://juskhodam.blogsky.com

سلام پرستو جون خوبی عزیزم؟
کجایی خانمی دیگه به ما سر نمیزنی
من هم چند وقت نبودم وگرنه همیشه سر میزدم بهت
پیشم بیا
شاد باشی

مسیح یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

...

:)

مسیح یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

بازم سلام

اگه بدونی چه قدر دلم برای کامنتای طولانی ای که توشون کلی پر حرفی می کردم تنگ شده

اگه بتونم بعدا میام و امتحان می کنم ببینم هنوز می تونم یا نه

:)

سربلند بمونی و ایرونی

باران یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ق.ظ http://bazbaran.blogsky.com

میدونی آنتوان دوسنت اگزوپری میگه:انسان هرچی رو آرزو کنه پس استعدادش رو داره وچون استعدادش رو داره پس دربرابر آن مسئوله ولی دوست عزیز باور کن مادیگه حوصله قیافه خودمون رو نداریم تا بریم تو آینه نگاه کنیم مسوولیت مون یادمون بیاد چون دیگه استعدادمون کور شد از بس آرزوهامون برباد رفت پیرشدیم.موفق باشید

[ بدون نام ] یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ق.ظ

تو همیشه ادم رو یاد چیزایی میندازی
کع فراموش شدست
تو همیشه متفاوت حرف میزنی
راست میگی
مسوولیت چیزیه که منم دارم ازش فرار میکنم
چی کار کنم پرستو؟
این کارایی که تو گفتی؟


آرش

داوود دریاباری یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:05 ق.ظ http://www.dagh.blogsky.com

سلام پرنسس مهربان.مرسی از حضور مبارکت... تاآنجا که من خط فکری شما را توانسته ام دنبال کنم به این نتیجه رسیده ام که شما در جستجوی کلیتی هستید که به همه ای کنجکاوی ها پاسخگو باشد ... خوب. چه موافق چه مخالف باشم. انچه مهم است نفس جوینده گی شماست. امید روزی آنجاه که میخواهی بآیستی ببینمت.!

[ بدون نام ] یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:07 ق.ظ

**مریم** یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:49 ق.ظ http://faslebieshghi.blogsky.com

آره خوبه آدم خدشو تو آیینه اونجوری عمیق نگا کنه
من هم اینو باور دارم که ادامه هر چیز زیباست ....
موفق باشی
روزای برفی بهت خوش بگذره

سهیک آخرین ترانه ی باران یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:58 ق.ظ http://www.tabar.blogsky.com

پرستو جان با درودی گرم...............................>>>

کاملا درسته...........شناخت....
ولی شناخت چه کسی؟

خوب اگرچه ردپای اثراین شناخت رادرلابلای نوشته شما می توان پیداکرد ولی خود واژه وجود ندارد

وبه باورمن شناخت خود است....
اگرکسی خودش را شناخت می تواند دیگران و پیرامون خودش راهم شناسایی کنه وگرنه........سداست ودیوار ودرماندگی فکری وگرفتاری وبه بن بست رسیدن وووو

وزمانی انسان می تواندادعای خودشناسی کند که بتواندخودرا مانند یک داستان کوتاه وفشرده برای دیگران تعریف کرده و خودرا منتشرکند..

خوب شایدبسیاری دراثرناآگاهی دربرهوتی بنام زندگی سرگردان باشند وبی هدف و مقصد این سو وآنسوبروند

دلیلش چیست؟...ناشناخته ماندن وپنهان ماندن خودبرای خود
طبیعی است که هرکس خودش رابعنوان موجودبرتراین کره خاکی نشناخته و پی به اسراردرونی خودنبرد هرگزموفق به شناخت دیگری ویادیگران نخواهد شد...

خوب من اکنون پس ازگذران سالهای بسیارتاحدودی می توانم خودم راتعریف کنم اگرچه نه هنوزکامل.
خوب میخواهم بااجازه شما پرستو را هم تعریف کنم

پرنسس>>>خوردن یک استکان جای داغ دریک قهوه خانه سنتی که بردیوارش تابلوهای پسامدرن آویزان کرده اند ویک گپ دوستانه ازهردری وخندیدن دقایقی شادبودن وبی خیالی!

دوست قدیمی منهم شمارا دوست دارم و همیشه ازشما بعنوان اولین کاشف خودم!!! همه جایادکرده و می کنم.
دوستی ما بچه های قدیم جنوب شهرتهران هم همیشه ماندنی است و هیچ مانع وسدی نمی توانددرآن خلل ایجادکند

پرنسس امروز اگرچه درنوشتارپرستوی دیروزبنظرم نمی آید ولی درمرام وپندار برای من همان پرستوی مهربان سال پیش است فقط کنی وقت کم دارد که آنهم ازعلایم پیونداست.

تندرستی و شادکامی وزندگی خوش برایت آرزومی کنم
دوست قدیمی و دوست دارهمیشگی تو باران...آخرین...


آرش یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ق.ظ http://www.beautylove.blogfa.com

تو همانی که می اندیشی

بزرگترین قدرت انسان همانا فکر و اندیشه هست

می دونی عامل اصلی عشق فکر و اندیشه هست!!!!

شاید این حرف برای بعضی ها خیلی

مسخره باشه اما تا عقل نباشه عشق تعریف نمی شه!!!!

عشق مرحله سوم عقل هست!!!


اونجایی که عقل به اوج فوران می رسه به دنییایی راه پیذا

می کنه که دیگه خودش هم قدرت درک خودش رو نداره

به امید دیدار بای.

جن زده یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ق.ظ http://jenzade.blogsky.com

سلام یاس سفید عزیز
زندگی سهل و ممتنعه
هم راحته هم سخت
یعنی هم میشه راحت برگزارش کرد و معانی رو بیخیال شد هم میشه به عمقش رفت و توش گم شد

سیروس یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:42 ق.ظ http://sj.blogsky.com

اگه بگم ابزار انسان برای شناخت حقیقی محدود و ناقصه حرف جدیدی نزدم. حتما هم نباید فیلسوف بود تا اینو فهمید ولی به نظرم میشه از همین ابزار محدود هم درست استفاده نکرد. یک جا نشستن و فکر کردن که شناخت راه از طریقی غیر از رفتن حاصل میشه اشتباه محضه. میدونی مثال این آدما همونایی هستن که میرن گوشه مساجد و خانقاهها و معتکف میشن و فکر میکنن اگه با نگاهشون ماه ترک ور داره لابد به حقیقت هستس پی بردن.

چشم تو چشم یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:22 ق.ظ

تا حالا خود بی نقابتو تو آینه دیدی !!؟D:

صدر یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:30 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
... باور زیبایی است!
ساده اما کارا!
موفق باشی
صدر

امیر یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.redroze.blogfa.com

سلام
وبلاگتون خیلی قشنگه
خوشحال میشم به من سر بزنید
منتظرم

مهدی یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.gereftedel.blogfa.com

سلام
سوال های مهمیه ... !
من تا به حال بعضی از اینها رو از خودم پرسیدم ... جواب هم پیدا کردم ...
اما بعضی ها رو هم به هیچ پاسخی نرسیدم ...
ممنون که ذهنم رو درگیر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هایی اساسی کردی.
از اینکه امروز تونستم به وبلاگت سر بزنم ...احساس غرور می کنم ...

آتنا یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.ba2.blogfa.com

با سلام

زیبا بود دستت درست احسنت
من هر روز اپ می کنم و منتظرم

ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود

kissu

سپنتا ..هفته های خاکستری یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.konesh-e-haftom.blogsky.com

یاس سفید با درودی درگرم

نگاه کردن به آوینه خوبست ولی
آیا آئینه همه ما را بخودمان نشان می دهد؟؟

مسلما نه آنچه همه ی خودمارا به خودمان می نماید نگاه کردن
وورق زرن وخواندن دفترزندگی فرارفته ماست.

آن دفتر تروتازه همیشه دربایگانی وجدان ما قراردارد واگرگاهگاهی آنرامرورکرده وبادقت بخوانیم می توانیم دربهینه سازی اندیشه و رفتاروکرداروپندارخود ار تجربیات نوشته شده دران استفاده نمائیم....

واما درباره باورشما....((ادامه همه چیززیباست))

اگرچه جمله خوب است ولی کن به باورمن کامل نیست چرا؟
.....ادامه همه چیززیبا وگوارا ودلنشین زیباست..
این همان است ولی کمی کامل ترچرا؟

همه چیزشامل همه چیزمی شود..درسته؟
خوب پس دراینصورت آیا ادامه حاله نور!!! هم زیباست؟
آیا ادامه توفان وسیل وزلزله هموزیباست
ادامه جنگ وخشونت وشکنجه وزندان وسنگسار وووو هم زیباست؟؟ وادامه بسیاری چیزها ی ناگواروناخجسته!
......................
دلم می خواهد درهرپگاه بالبخند وشور برخاسته
ودرهرشامگاه با آرامش سربربالین بگذاری
اگرخودراشناختی این ممکن است
شناخت خودمقدم برهرشناخت
شناخت پرستو با همه
مهربانی هایش
لطافتش وزیان نرم احساسش.

تندرست و شادکام و موفق و بهروز و خنده برلب باشی مدام

محمد رضا یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.sinderella.blogfa.com

سلام

خیلی ممنونم ازت با معرفت

کارت درسته

من خودم و مسعود یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com


آره ؛ فکر کردم تا حالا

ولی یا من خیلی ساده ام یا خیلی خیلی پیچیده !
چون هیچ موقع به نتیجه ی مشخصی نرسیدم !


[ بدون نام ] یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام بیاس خانمی

مسوولیت ازش حرف زدی
و شناخت
همین الان که خوندم رفتم جلو آیینه راست میگی چطور متوجه رگای خونی رو سفیدی چشمم نشدم تا حالا
این مال هوسبازیه مال رفیق بازیه
دستام هم دیگه نقشی نداره
میدونی وقتی گفتی خون تو رگام رو دنبال کنم اینکارو کردم
راحت جون رگام کاملا معالومن
خیلی وقت بود نیمده بودم اینجا
بازم نوشتی و بازم آتیش زدی به آدما
میدونی از چیت خوشم میاد
از اینکه از ناگفته ها حرف میزنی
بعضی وبلاگای دیگه بوی لجن میده
یا بوی عشقای الکی
به وب مسیح هم که تو اون آپدیت گفتی سر زدم
خوشم اومدذ
دوستات هم مثه خودت متفکرن


میخوام ادم باشم
هردفعه میام اینجا همین تصمیم رو میگیرم اما بعدش انگاری فراموشممیشه
شاید باید همیشه یاس سفید جلوم باز باشه
نمیدونم اونی که باهات زندگی رو شروع کرده چه حسی داره
اما فکر کنم یه جورایی هنوز نمیدونه چه جواهعری دستش اومده
تموم مالم رو به پای رفاقت باختم.حالا یه داشنجحوی الافم
میسخوام شناخت داشته باسم
اما ار خودم بدم میاد
همونطور که میگی شروع میکنم به شناخت
میدونم موفق میشم
از سحر هم ممنونم که آدرس اینجا رو دوباره داد بیام بخونم
بیچاره سحر هم دلش ازم خونه
ببخش

همیشه خواننده و اجراکننده
ارادتمند مهدی چاوشی
(محسن چاوشی هم نشدیم)

هامون یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:20 ب.ظ http://bach.persianblog.com

فراموشی...(انگار سلام ما همین دیروز بود...)

ری را یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ب.ظ http://www.riraa.com

سلام دیر اومدم
ولی شکسته بودم
معذرت می خوام
آپ کردم

عمو هندونه یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:03 ب.ظ http://hendoone.blogsky.com

اول اینکه شما که زیر میزی نمیخوایی ! همین جوری دربست و سوا نکرده قبول !
بعدش هم امان از این شناخت ... که همیشه یادمون میره مهمترین کار ها رو قبل از همه انجام بدیم !!! شناخت چی ؟ خودمون یا دیگران .... بیرون یا درون ؟ شناختن چیزهایی که میبینیم یا نمیبینیم ...
چیزی که من فکر میکنم اینه که اول از خودمون باید شروع کنیم همون طور که خودت گفتی ! و همیشه از ظاهر شروع کنیم همون طور که خودت گفتی ... به خودمون نگاه کنیم و بشناسیم ... اگه بشه !
زت زیاد

LORD یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:28 ب.ظ http://lovesky.blogsky.com

* حقیقت این است *

که تو آن چیزی که میگویی نیستی

بلکه تنها آن کاری که میکنی تورا تعریف میکند

--------------------------------------------------------------
سلام....این جمله اگر اشتباه نکنم بکی از دیالگهای خیلی معروف و فلسفی فیلم ؛ بت من ؛ بود که اتفاقا ارزش دوباره شنیدن رو داشت...موفق باشی.و ممنون از اینکه به من یر زدی .
----------------------------------
با بهترین آرزوها .. محسن.!
----------------------------------

سارا یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ب.ظ http://setarehaftom.persianblog.com

سلام مهربون ... قلم زیبایی داری ... زیبا می نویسی ... ممنون از حضر گرمت . بازم پیشم بیا ... منتظرتم

رضا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:11 ق.ظ http://tak-gole-ghalbam.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااام


یه سلام داغ تو هوای سرد زمستون به دوست عزیزم

خیلی می چسبه نه؟

دوست گلم یه وب ساده و صمیمی همین نزدیکیاس .

خوشحال میشم یه سره کوچیک بهم بزنی.

دلت گرم . لبت خندون.




مهدی / بن بست ابهام دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:40 ق.ظ http://bun-bast.blogfa.com

سلام.
...
فعلا...

فرمانروا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://landofsun.blogsky.com

سلام بانوی همیشه من.
خوبی خانم؟
از تو بخاطر تمام خوبیهات ممنونم.
خیلی حرفام رو میشنوی پس اینجا دیگه نمیشه گفتشون.
این حرفات رو درباره شناخت با پوستو گوشتو خونم حس میکنم.
چون تو باعث شدی من اون چیزی رو که در نهانم بود بشناسم و برم به سمتی که باید برم
همیشه عاشق تو...

ترنم دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:31 ق.ظ http://reza-khoy.blogsky.com

سلام
اینجا به چشام آشنا میزنه !! آره یه وقتایی که دل = دریا بودیم اینجاها سر میزدیم. مثل اون قدیم قدیما عالیه.
یا حق .......

پارسا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:00 ب.ظ http://parsa0.blogsky.com

سلام.
خیلی خوب بود.
من که خوشم اومد.
موفق باشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:03 ق.ظ http://bood.blogsky.com

____________***__*_**** ___________
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
______________* ___________________

شبنم سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام
آنقدر در سوز عشقت ساختم تا سوختم
عشقبازی را ز پروانه چنین آموختم
.....................................................................
ای مرغ چمن عشق زپروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
.....................................................................http://kharabati5.blogfa.com/
بدرود

پریدخت سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ب.ظ

سلام پرستو جونم

گل من مرسی از مهربونیا و نگرانیات
امروز که صداتو شنیدم دلم گرم شد
می دونی ؟
هیچی
...
کاش همه می فهمیدن که :
حقیقت این است
که تو آن چیزی که میگویی نیستی
بلکه تنها آن کاری که میکنی تورا تعریف میکند
...
همیشه شاد و پیروز باشی سپید بانو .

یه دوست قدیمی چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.mualem.blogfa.com

سلام یاس پرستو.............
شاید منو شناسی الان.... منم خودم رو معرنمی کنم... به قول خودت: که تو آن چیزی که میگویی نیستی

بلکه تنها آن کاری که میکنی تورا تعریف میکند

بیا ببین من کی هستم!

الهام د چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:55 ق.ظ http://brightsunflower.blogsky.com

یاس عزیز سلام -
گل گفتی در مورد اهمیت داشتن شناخت
ومهمترینش در مورد شناخت خودمون.
تو مثل یاس و سپهر و مهی
به سپیدی گل مریمی
به جفای اشکی و شبنمی
بنمای رخ بنمای رخ

صنما بیا صنما بیا
....
در پناه خدا مهربون و مغرور باش.
الهام د

یحیی چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ق.ظ http://roze-sahra.blogsky.com

سلام به پرستو عزیز
دوباره برگشتم ... دلم برای مطالبت خیلی تنگ شده بود
خوشحالم که تونستم یک بار دیکه به سرزمین یاسها برگردم
پیش من هم بیا من خوشحال میشم

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:42 ب.ظ

تو معرکه ای دختر


راست میگی
ماها دیگه هیچیی رو نمیشناسیم
برا همینه که همش در جا میزنیم


سهیل

شهرزاد چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.barsavoush1977.persianblog.com/

سلام. باور زیبایی داری. شاد و سلامت باشی

محمدومرضیه پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:50 ب.ظ http://msky22.blogsky.com

سلام دوست خوبمون...ممنون که بهمون سر زدی...

دیوونه خودتی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:49 ق.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

گاهی فکر می کنم رویاهایم را بیشتر از احساس حقیقت آن دوست دارم

گاهی از رسیدن می ترسم از تمام شدن این انتظار

مهدی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.taranombahari.blogfa.com

نامه ی تو چقدر زیبا بود
هر خطش را سه مرتبه خواندم
بعد آنرا به روی یک دفتر
تا نخورده قشنگ چسباندم
نامه ی تو چقدرخوشبو بود
بوی گلهای رازقی می داد
حرفهایت هنوزهم طعم عطر پاییز عاشقی میداد
سلام وبلاگ واقعا زیبایی داری امیدوارم که موفق باشی
خوشحال میشم به کلبه تنهایی من هم سری بزنی

[ بدون نام ] جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:09 ب.ظ

آپ نمیکنی نازننیم؟

[ بدون نام ] جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ب.ظ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد